ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

چهار ساله ی شیرینم

1394/5/5 14:13
نویسنده : مامان مریم
839 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم

دختر خانوم و خوش ادای من

چهار سالگیت مبارک

چهار ساله که با اومدنت به زندگیمون صفای دیگه ای دادی...

تو روز به روز بزرگتر و خانوم تر میشی و به همون نسبت عاقل تر و فهمیده تر.... و من هم به نعمت وجود تو کامل تر میشم.

نسبت به خواهر کوچیکت خیلی مهربونی.... یه جور حامی در مواقعی که من و بابایی کنارتون نیستیم.

این مدت ماه رمضون چون ساعت کاریم کمتر شده بود و باید 8 تا1/5 سرکار حاضر میشدم، و از طرفی شما هم که همش گیرمیدادی که سرکار نرو و .... جریاناتی که تو پست قبلی گفتم؛

واسه همین تصمیم گرفتم بذارمت مهد، بعد از یه پرس و جوی مختصر از یکی دوتا مهد سه ستاره بالاخره یه جا رو قطعی کردم که هم تو مسیرم بود هم اینکه مهراد پسر عموت که مامانش میگفت دوست داره با ملینا بره مهد بتونن باهم باشن...

بعد از دوروزی که بردمت دیدم پرستارشون خیلی سخته ماه رمضون بیاد و خودش هم دلش میخواست که بهش مرخصی بدم خلاصه تصمیم گرفتم کیانا رو هم بذارم مهد و به خاله زهرا یک ماه مرخصی بدم...

این شد که دوتایی تون راهی مهد نی نی گل شدین و تجربه ی خوبی هم واسه شماها هم واسه من شد که توانایی خودمو بسنجم ببینم اگه یه روزی خاله زهرا گفت که نمیتونم بیام یا اینکه بخوام دوتایی تون رو بذارم مهد آیا خواهم تونست یانه!!!

که خداروشکر خوب بود... ولی دیگه زمان استراحتم فقط اون چندساعتی از ظهر یا شب بود که به رختخواب میرفتم؛ در غیراونصورت یا درحال خدمت رسانی به شماها بودم یا هم غذادرست کردن و تمیزکاری خونه.

ولی کیانای عزیزم که آخری ها هرروز میگفت مامان میخوام خونه باشم، ازش پرسیدم خب من که میرم سرکار تو خونه میخوای تنها باشی، میگه نه خاله زهرا بیاد پیشم!!! از تعجب خندم گرفت... آخه هنوز فکر نمیکردم اونقدر تشخیص بده که وقتی من میرم سرکار خاله زهرا میاد پیشش که تنها نباشه.

درعوض ملینا خیلی علاقه مند شدی به مهد و چون کلا جاهای شلوغ و پربچه بیشتر از کیانا دوست داری واسه همین با روحیه ت بیشتر سازگاره.

ولی بعد عیدفطر که ساعت کاری به روال قبلی برگشت و خاله زهرا میاد پیشتون دیگه زیاد بهونه نمیگیری و تو خونه میمونی.

خاله زهرا هم این یک ماه تعطیلی حسابی انرژی کسب کرده و با روحیه ی بهتری میاد ...

امیدوارم همیشه و هرجایی که هستین بهتون خوش بگذره و از اینکه بخاطر گرفتاری های شغلی که دارم نمیتونم به رفاه حال شما برسم منو ببخشین

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان الی...
5 مرداد 94 14:42
سلام ملینا جون تولد چهار سالگیت مبارک انشاالله تولد 120 سالگیت رو در کنار خانواده و زیر سایه امام زمان علیه السلام جشن بگیری خوشگل خاله
مامان مریم
7 مرداد 94 7:34
سلام مریم جونی...نماز روزه هاتون قبول حق و عیدتونم مبارک....تولد تولد تولدت مبارک ملینای عزیزم...ماشالله 4 ساله شدی دیگه خانمی شدی واسه ی خودت....چه خوبه که در کنار آبجی گلت همدمی هستی واسش....خودش یه نعمتیه مریم جون....و همین که با وجود خاله زهرا بچه ها بخصوص کیانا جون احساس راحتی میکنه خیلی خوبه......خاله واست آرزوی بهترین ها و سلامتی رو داره عزیزم
مامان مریم
پاسخ
سلام عزیزم مرسی گلم.... ازشماهم همینطور. خیلی لطف داری مریم جون... امیدوارم زنده و سلامت باشین خدا از این نعمت هاش به همه بده انشالله
مامان مریم
7 مرداد 94 7:35
راستی منتظر عکس های نازنین گل هاتم هستم مریم جون....
مامان مریم
پاسخ
چشم حتما عزیزم
مامان گیسو جون
12 مرداد 94 0:24
سلام مریم گلم خوبی؟ تولد ملینای گلم مبارک الهی 120 سالگیش رو زیر سایتون جشن بگیرید ببخش من یه کم دیر اومدم این روزها گذشته از حال و هوای بارداری مشغول پر کردن فریزرو آخرین کارهای خونه تکونی قبل از اومدن نی نی هستم ای جانم عزیزم چقدر خوب که با مهد کنار اومدن الهی همیشه شاهد موفقیت های فرشته های نازت باشی بوسسسسسسسسسس
مامان مریم
پاسخ
سلام موناجون ممنونم عزیزم.... این چه حرفیه، شما راحت باش به خودت و نی نی دم راهیت برس امیدوارم بسلامتی مراحل پیش روتو سپری کنی ممنون که اومدی....
ميترا
15 مرداد 94 12:09
مليناي نازنينم تولدت مبارك ايشالله صد و بيست ساله بشي و در كنار خانواده ي عزيزت خوشبخت باشي عزيزم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم
مامان گیسو جون
8 شهریور 94 16:41
سلام عزیز دلم خوبی؟ هر کاری کردم نظرات بالا برام باز نشد اما پست رو خوندم عالی عالی عالی ممنون از اینهمه عکس ای جونمممممممم خدا کنه دخترهای منم خواهرهای خوبی برای هم بشن چقدر خوشحال شدم بالاخره دیدمت مریم جونم راست می گی عجب مردادی بود امسال براتون الهی آمین برای دعای آخرت فرشته هات رو ببوس
مامان مریم
پاسخ
سلام موناجون ممنون که با این همه مشغله ای که داری اومدی وبلاگم حتما عزیزم مطمئنم که گیسو و گندم بی نظیرن.... ماشالله از گیسو خانومم که هرچی بگم کم گفتم بازم ممنون عزیزم ... انشالله که به خیری و خوشی دختراتو بزرگ کنی عروسیشون بیایم
مامان گیسو و گندم جون
24 مهر 94 12:00
از لطف و محبتت ممنونم دوست گلم رمزت رو نتونستم پیدا کنم خصوصی
مامانه شایلین
25 آبان 94 14:11
خوو ما هم رمز میخاییم؟!
مامان گیسو و گندم جون
18 دی 94 9:17
خصوصی
مامان گیسو و گندم جون
21 دی 94 10:27
گلم می تونی الان باز کنی هفته نوشت ها رو