ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

چشمای ملینا جون

1390/6/18 12:17
نویسنده : مامان مریم
1,047 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دختر مامان

چند روزه که میخوام بیام و از شیرین کاریات بنویسم که وقت نمی شد.

اینکه الان دیگه صدای " أ " درمیاری و با آب دهنت قرقره میکنی بعدشم که صورتتو با انگشتام ناز میکنم دهنتو به نشانه ی خنده باز میکنی انگار از ته دل داری میخندی و دل مامان واست غش میره و غرق بوست میکنه............

تو این مدت یعنی از روز یازدهمت به بعد سه بار با بابایی بردیمت حموم و مثل یه خانوم خوب آروم و بی سروصدا میذاشتی که خوب بشوریمت.

چهل روزگیت هم که خودم تنهایی بردمت مرکز بهداشت و وزنت هم یک کیلو و 100 گرم از وزن 15 روزگیت اضافه شده بود یعنی الان شده بودی 4،750 .

مامان بابایی نگرانت بود که ریزه میزه ای و باید بهت غذای کمکی بدیم، شب که آمدند خونمون بهشون گفتم که وزنت خیلی هم خوبه و دیگه به دخترم نگن ریزه میزه و............ 

یه دو هفته بود که چشم چپت آب میداد و چرک هم جمع میشد و بخاطر اینکه تو شلوغی مطب دکتر های متخصص چشم اذیت نشی پیش دکتر عمومی بردیم که خلوت بود و اونم یه پماد و قطره داد که استفاده کنیم یه هفته ای استفاده کردیم ولی اون چشم دیگتم گرفته بود.

دیروز دیگه بابایی رو مجبور کردم بریم جای یه دکتر متخصص چشم.

زیاد شلوغ نبود وقتی رفتیم و جریان رو گفتیم نشست و به بابایی گفت بچه رو بذار رو پات و من هم سرشو جلوی دستگاه محکم بگیرم که تکون نخوره.

من دلم میسوخت چون داشتی از شدت گریه خفه میشدی.

نتونستم سرتو محکم بگیرم که خانم منشی اومد کمکم.

چشم چپتو که دید بعدش با دست به پاش زد و سرشم تکون داد ، من و بابایی مات و مبهوت به حرکات و دهان دکتر چشم دوختیم که چی شده چی میخواد بگه..............

گفت مجرای هردوچشم بسته است و چشم چپش هم زخم شده واسش قطره میدم هر 2 ساعت تو چشم چپ و هر 4ساعت تو چشم راست بریزید سه شنبه دوباره بیاریدش اگه خوب نشد باید بستری بشه.

من که بغض گلومو گرفته بود و دیگه یادم رفت بپرسم بستری بشه که چی.............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خلاصه چند تا کاردیگه هم گفت که باید انجام بدیم و با غم و اندوه و نگرانی مطب دکتر و ترک کردیم.

بابایی نگرانه که واسه دیدت مشکل پیش بیاد آخه دانیال هم مشکل چشم واسش پیش آمد و الان دید یه چشمش فقط یه متره.

من که امیدم به خداست که با این قطره خوب بشه و مشکل خاصی نباشه.

مطمئنم یه جایی ناشکری کردیم که خدا داره با این مسائل مارو امتحان میکنه و امیدوارم این امتحان رو هم به سلامتی پشت سر بذاریم.

تو ماشین خاله مینا زنگ زد که تازه یه ساعتی میشد از مشهد رسیده بودند و من قبل از اینکه احوالشو بپرسم و زیارت قبول بگم و ازین حرفا راست شروع کردم به تعریف اینکه دکتر رفتیم و چی گفت و ...........

قربون اون چشمای ناز و شهلات برم دخترم............

رنگ چشمات هنوز مشخص نشده ولی هرکی میبینه میگه چشماش روشنه یا عسلیه یا سبز........

منتظر بودم که بالاخره ببینم رنگ چشمای نازت چه رنگی میشه، اما حالا فقط سلامتی چشمات برام مهمترین آرزومه.

دوستای خوب و عزیز دخترم: واسش دعا کنید که هم مجرای چشماش باز بشه هم زخمش خوب بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

شیپلپلون
18 شهریور 90 12:41
ایشالا هیچ مشکلی برای چشمای قشنگ ملینا چیش نمی یاد
مامان نیایش
18 شهریور 90 16:15
سلام خانومی نگران نباش ان شاء الله که چیز مهمی نیست به خدا توکل کن خوب شد که زودتر پیش دکتر رفتید نگران نباش خوب میشه


سلام شیرین جون
ممنون از دلداریت عزیزم
بوس واسه نیایش جون
سارا
19 شهریور 90 22:12
سلام مامان مهربون خوبي؟كوچولوي نازت خوبه؟خوشحال مي شم به منم سري بزنيد


ممنون عزیزم
چشم منم خوشحال میشم ولی اگه کمتر میام ببخشید دیگه وقتم در اختیار خودم نیست
نسترن
20 شهریور 90 10:07
حتما برای عزیز دلمون دعا میکنیم شما هم نگران نباشید....
میبوسمتون مهربونای من..


لطف داری عزیزم، عروس خانوم مهربون
سارا-سبا
20 شهریور 90 10:42
آخي الهي فداش بشم، كوچولوي ناز
اميدواريم و از خدا ميخوايم كه خوب بشه، و هردوشون سلامت و تندرست باشن.

___________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشي مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........

مرسی دوقلوهای نازنین

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
20 شهریور 90 21:28
عزیزم نگران نباش. توکل کن به خدا. ما هم همه براش دعا می کنیم. به امید سلامتی هر چه زودتر ملینا جون.


ممنونم عزیزم
منامامان فینگیلی
21 شهریور 90 11:43
سلام مریم جون
عزیزم از همون روز اولی که آپ کردی اومدم خوندم اما اینقدر ناراحت شدم که نمیدونستم چی بگم تا دلت آروم بشه
اما واست دعا میکنم از ته ته دلم که چشمهای ملینا جون همیشه پر از نور و شادی باشه و چشمهاش چراغ خونتون باشه و چشمهای تو پر از شادی و شعف بخاطر داشتن همچین دخترگلی!


سلام منا جون
ممنون عزیز دلم. ان شاالله که دخترنازنینت سالم و سلامت باشه دوست خوبم
مامی مائده
26 شهریور 90 13:07
من و دخملم از ته دل دعا میکنیم که هر چه زودتر ملینا جون خوب بشه الهی امین
مامان گیسو
27 شهریور 90 3:19
سلام عزیز دلم خدا می دونه که چقدر ناراحت شدم آفرین دوست گلم امیدت به خدا باشه ان شاا... به حق فاطمه زهرا که مشکل خاصی نیست برات از ته دلم دعا می کنم بوسسسسسس
منا
27 شهریور 90 7:35
سلام مریم جونم خوبی مامانی؟ ملینا جون چطوره؟عزیزم منتظر خبرهای خوب از چشمهای قشنگ دختر جونمون توی پست های بعدی هستم مریمی با اجازت من از دوستهای وبلاگی ام خواستم که همه مون واسه چشمهای گل خونتون دعا کنن و این تنها کاری که از دست کا بر میاد عزیزم مواظب خودت و ملینا جون باش
مامان الهام
27 شهریور 90 9:13
سلام عزیزم نگران نباش همه براش دعا میکنیم
mamani helena
27 شهریور 90 11:18
salam azizam enshala ke kheili zod cheshmaye nazesh khob mishe manam barash doa mikonam
مامان نیایش
30 شهریور 90 12:47
سلام خوبید؟ملینا جون بهتر شده؟
مهرانه مامان مهرسا
31 شهریور 90 11:55
سلام گلم ايشالا تا حالا ني نيت خوب شده؟
سارا-سبا
1 مهر 90 11:20
سلام خوبيد؟ملينا جون خوبه؟ نگران نباشيد ايشالله كه بلا به دوره و مشكلي نيست _______(¯`:´¯) _____ (¯ `•✦.•´¯) _____ (_.•´/|\`•._) _______ (_.:._)__(¯`:´¯) __(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯) (¯ `•✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._) (_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶ __(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶ ____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶ _____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ______(¯ `.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ ______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶ _______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•✦.•´¯)¶¶¶ ¶¶¶(¯ `.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶ ¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶ ¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶ __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶ ______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶ ____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶ ___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶ ___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶ _¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶ -_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ -----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___|___|___|_____|___|___|___|___ __|___|___|____|___|___|____|__|__ ___|___|___|____|___|___|_|__|___|_ __|___|___|____|___|___|___|___|__
تمنا
1 مهر 90 11:41
وای مریم جون منو باید ببخشیییییییی عزیزم...نتونستم بیام زودتر تولد دخملی رو تبریک بگم راستش گرفتاررر بودم و بعدشم نمیدونستم تاریخ تولدش کی هست...فکر کردم حالا حالاها مونده با تاخیر میگم قدم دخمل طلا مبارکککککککککککککککککککه دخمل ناز و جیگری داری ماشالا....برای چشمش هم این بسته بودن مجرای اشک برای بعضی نوزادها به وجود میاد......ایشالا با دارو رفع میشه ببوس روی ماهشوووووووووووو
منامامان الینا
5 مهر 90 1:05
سلام مریم جون خوبی؟ملینا جون خوبه؟ الان که اومدم اینجا دیدم اون بالا نوشته که دخملمون 2 ماهه شده ! دوماهگی ملینا جون مبارک عزیزم کاش یه خبر از خودت و ملینا جون میدادی تا از نگرانی در میومدیم
مامان تربچه
6 مهر 90 16:21
آخی انشاالله زود زود خوب میشه
خاطره
23 مهر 90 23:12
خیلی ناراحت شدم
انشالله هر چه زودتر چشماش خوب بشه


ممنون خاطره جون