ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

یکسالگیت مبارک گل کوچولوی من

ریزه میزه خاله ریزه سنجدجونم فندق مامان دلیل شادبودنم تولد یکسالگیت با 5روز تاخیر مبارک برات یه دنیا شادی و سلامتی آرزومندم این چند روز هم تو اداره هم خونه به نوعی درگیر بودم و نتونستم زودتراز این بیام ولی سعی میکنم به زودی یه پست طولانی همراه باعکس بذارم   ...
30 بهمن 1392

2ونیم سالگیت مبارک

فقط و فقط اومدم که به بهونه ی تاریخ 5/11 دو و نیم سالگیت رو اینجا ثبت کنم وبرم جدیدا خیلی انرژی ت زیاد شده و ظهرها مخصوصا به هیچ عنوان راضی نمیشی بیای بخوابی مگر اینکه خاله زهرا که هست بخوابوندت، نمیدونم چجوریه که اون هرساعتی میتونه بخوابونه تورو اما با ما لج میکنی و میگی میخوام بازی کنم.... توخونه اصلا وقت نمیکنم بیام و کامپیوتر روشن کنم ماشالا دوتا فسقلی میان دوروبرم که نمیتونم هیچ کاری انجام بدم. از کیانا خیلی وقته نگفتم که حسابی شیطون شده و داره تمرین راه رفتن میکنه. دختر فوفول(فضول)من تو ده ماهگیش یاد گرفت که چجوری از تخت بیاد بالا و تونست روی پاهای ظریف و کوچولوش بایسته... تو یازده ماهگی تکمیلش کرد و پایین اومدن ازتخت و چندقدمی...
5 بهمن 1392

دوسالگیت مبارک خانومم

ملینای عزیزم امروز دوساله شدی باورم نمیشه که دوسال از اومدنت به زندگیمون میگذره و من این دوسال با هربار خندیدنت خندیدم و باهر گریه ی تو دلم سرشاراز غصه شد... و خدارو همیشه به خاطر دختر گلی مثل تو شکر میکنم ملینا در دوسالگیش: اوج استقلال؛ خودش میخواد غذابخوره، خودش لباساشو بپوشه، خودش کفشاشو بپوشه، ازپله ها کسی دستشو نگیره، تو حموم خودش خودشو بشوره و..... بیشتر کلمات رو میگه اما هنوز به صورت جمله در نیومده خیلی دوست داره تو خونه کار بهش بگیم اینقدر بامزه میگه: باشه و خیلی تمیز و مرتب انجامش میده وقتی چیزی بهت میدیم حتما تشکر میکنی و میگی: میسی اسمش رو هم بلده و میگه: ملی تیکه کلام جدیدش: نه بابا.... مامان:منو دوست داری ملی: نه بابا!!! عاشق...
5 مرداد 1392

یکساله شدنت مبارک گلم

روز تولد تو میلاد عشق پاک است                برای شکر این روز پیشانی ام به خاک است   یک سال گذشت از اون روزی که تو متولد شدی و منو از حس ناب مادری سرشار کردی. با تو روزهای تلخ و شیرین مون گذشت و شدی یکساله. .   شادی و خوشحالی تو برای من از یه دنیا باارزش تره تولدت مبارک ای همه ی وجودم....... ...
6 مرداد 1391

مادر

دیروز تولد حضرت فاطمه(س) یعنی روز بزرگداشت مقام زن و روز مادر بود. من هم از امسال تا وقتی که خدا یاری کنه و در توانم باشه سعی خواهم کرد که مادر خوبی واست باشم و لیاقت این نام مبارک رو داشته باشم. از وقتی که تو پا به عرصه ی زندگی مون گذاشتی من خودم رو فراموش کردم، احساس سرما و گرمای من با وجود تو سنجیده میشه و گرسنگی و تشنگیم با دیدن روی ماهت از یاد میره... تا به حال به نظر خودم کوتاهی در حقت نکردم فقط بزرگترین ظلمی که بهت میکنم اینکه 6-7 ساعت در روز رو کنارت نیستم و اون هم درست سال اول زندگیت که نیاز بیشتری به وجودم داری... شاید اگه خواست خدا این میشد و ما دیرتر تو رو میداشتیم شاید این مشکل حل میشدو من میتونستم چندسال م...
24 ارديبهشت 1391

بهشتیان

این جمله هیچ وقت از یادم نمیره که میگفتن: تا مادر نشی احساس یک مادر به فرزندش رو درک نمیکنی. آسودگی از محن ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد................ آرزو میکنم که همه مامانا در پناه پروردگار ودر کنار خانواده ی عزیزشون خوشبخت و پایدار باشند. آرزو میکنم که هر مامانی که چشم براه فرزندشه با سلامتی و خوشی فرزند دلبندشو کنار خودش ببینه. آرزو میکنم هر مامانی که در انتظار داشتن فرزند روز و شب دعا میکنه از این هدیه ارزشمند بی نصیب نمونه و طعم شیرین عشق مادری رو بچشه ( گفتم مامان چون میدونم خدای بزرگ و مهربون این توفیق رو به همه ما میده، چه زود ...
2 خرداد 1390
1