ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

ده ماهگی ملینا+اسباب کشی......

1391/3/8 11:08
نویسنده : مامان مریم
573 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم

هفته ای که گذشت تک تک روزهاش واسمون سخت و پر استرس بود. قبلا یادم  رفت اینجا بنویسم که بابایی یهو به سرش زد خونه مونو که هنوز 6 ماه هم نشده بود خریده بودیم رو فروخت و قضایای بعدش و پشیمونی و افسوس خوردناش بماند که چقدر از این ور اون ور امواج منفی وارد زندگیمون شد  ....

هفته ی پیش ما دوبار اسباب کشی کردیم.... موعد تخلیه ی خونه اول خرداد بود و فکر نمیکردیم اینقدر اون طرف عجله داشته باشه و حتی یه روز هم به ما مهلت نده. از طرفی اون خونه که اجاره کرده بودیم همه چیش ردیف نبود ازجمله گاز و آسانسور.... و چون طبقه 4 بود اصلا بدون آسانسور نمیشد رفت وآمد کرد.

خلاصه دوشنبه وسایلارو بردیم اونجا و روز بعد خبرهای جدید بدستمون رسید که حالاحالاها اونجا درست بشو نیست ماهم زدیم به سیم آخر و یه روزه رفتیم یه جای دیگه پیدا کردیم و چهارشنبه وسایلارو دوباره از 4 طبقه آوردیم پایین و بردیم یه خونه ی دیگه. البته خودمون که نه، کارگرای بیچارهچشمک

این وسط تو هم خیلی اذیت شدی یه روز خونه ی مامان جون بودی ولی از 5 شنبه پیش خودمون بین وسایلا شیطنت میکردی و همش سرت به یه جایی میخورد. تو گریه میکردی من گریه میکردم.... داغون شده بودم حسابی

آخه خونه ای که داشتیم درسته که یکم قدیمی بود اما ویلایی بود و کلا موکت کرده بودیم که تو راحت باشی ولی اینجا همش سرامیکه و البته تا جایی که تونستیم بخاطر تو فرشش کردیم اما کار من خیلی با وجود تو زیاد شده و یه لحظه هم نمیتونم ازت چشم بردارم ولی با همین حال.....استرس

باورت نمیشه من دیروز فهمیدم که جمعه تو ده ماهت کامل شده !

این روزا همش میخوای بلند شده باشی و یه لحظه هم نمیشینی. ازجات که بلند میشی بماند که یکسره بشین پاشو میری یاهم دستاتو ول میکنی دوست داری خودت بدون کمک وایسی، دیگه فکر کنم تا راه رفتنت چیز زیادی نمونده فدای قد و بالای کوچولوت بشم من....

از مهربونی و بخشندگیت هرچی بگم کم گفتم عزیزمبغل

وقتی غذای انگشتی به دستت میدم که بخوری یه گاز خودت میزنی و میگیری به طرف مقابلت که اونم بخوره و اگه نخوره دست بردار نیستی.... وسایل اسباب بازیت رو هم میذاری روی دستم و باز دوباره دستتو دراز میکنی که بهت بدم، اگرم ندم ناراحت نمیشه دختر نازنینم

هفته ی بعد اگه خدا بخواد یه مسافرت کوچولو تا مشهد خواهیم رفت با مامان جون و باباجون. امیدوارم این اولین تجربه ی مسافرت با دخترم به خیری و خوشی سپری بشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان نیایش
8 خرداد 91 12:24
آخی عزیزم اساس کشی خیلی سخته اونم با یه بچه 10 ماهه الهی همیشه خوش باشید و به سلامتی توی خونه ی جدید دور و برتون پر باشه از انرژی مثبت بوس

ممنون عزیزم، نیایش جونم رو ببوسون مامانی
دایی مصطفی
8 خرداد 91 20:00
سلام
ایشالا خونه خوش یوم باشه.مواظب جگرمنم باش.سفرتون بیخطر و التماس دعا مخصوص دارم.

سلام دایی جون. چشم حتما دعامیکنم چون اولین باره دارم میرم حرم امام رضا(ع)
خاطره
8 خرداد 91 23:57
اسباب کشی با بچه کوچیک خیلی سختهخدا رو شکر به خیر گذشت
انشالله سفر خوش بگذره و ملینای ناز مامانی رو اذیت نکنه
واسه ما هم دعا کنید



آره از سخت هم اون ورتر، وحشتناکه...
ممنون حتمادعامیکنیم
خاطره
8 خرداد 91 23:59
توی سایتا و گاهی اوقات وبلاگ ها
ميترا
9 خرداد 91 9:50
مطمئنم كه حتما حتما بهتون خيلي خوش مي گذره
واقعا به اين سفرها نيازه .با اين همه كاري كه ما داريم............. التماس دعا

واقعا ديشب كه ديدمت هيچي ازت نمونده بود مريم ......... ايشالله كه از اين به بعد ديگه فعلا اسباب كشي نكنيد و بريد تو خونه ي خودتون بعدش

مليناي خوشگلم هم كه حسابي بزرگ شده ...همين روزها هم ديگه راه ميره ايشالله


آره من که حسابی خسته شدم و این مسافرت واسم حیاتیه...
ممنون از لطفت عزیزم، یه بوس گنده ازطرف من به لپای مهرادگوگولی
مامان ایلیا
10 خرداد 91 2:30
مریم جون حسابی خسته نباشی ایشالله که خونه جدید مبارکتون باشه.
نگران مسافرت هم نباشین من تا حالا با ایلیا 6 بار رفتم مشهد اصلا تو راه اذیت نکرده ایشالله به شما هم خوش میگذره
اینقدم عروس مارو اذیت نکنین

مرسی صدف جون
شماکجا اینجا کجا!!! خوش اومدی عزیزم.
من اولین بارمه باملیناسفر میرم ولی خب نگران هم نیستم فقط از فضولیاش میترسم که چجوری ازپسش بربیام.
عروستووووووووووووووون! مامانش هواشو داره غصه نخور

مامان گیسو جون
11 خرداد 91 17:45
سلام عزیزم خوبی ؟ الهی به خدا درکت میکنم اسباب کشی واقعاً وحشتناکه ده ماهگی عزیز خاله هم مبارک
فریبا
12 خرداد 91 2:05
وای چه روزای پرکاری رو پشت سر گذاشتین! خسته نباشید واقعا
فریبا
12 خرداد 91 2:06
10 ماهگی ملینا جون هم مبارک... مطمئن باش سفر خوش می گذره مریم جون.. سخت نگیر
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 خرداد 91 11:29
10 ماهگیت مبارک عزیزم. خسته نباشی دوست جونم. انشالله سفر خوبی داشته باشی و حسابی خستگیها رو از تن بیرون کنی.
مامان نیایش
25 خرداد 91 11:28
عزیزم ممنون پیشمون اومدی شاد باشی همیشه