این هفته ها.............
شعبان هم به نیمه رسید...........
چند وقته که عجیب یاد نیمه شعبان دوسال پیش میفتم و خاطرات اون روز هارو مرور میکنم.
دوسال پیش به سال قمری که نگاه کنیم من و بابایی تو یه همچین شب مبارکی باهمدیگه دست دوستی و یکی شدن دادیم...........
اون موقع همیشه بابایی سربه سرم میذاشت که سال دیگه یه بچه رو پاهات خواهد بود و باهاش بازی میکنی.......... حرفش تقریبا به واقعیت پیوست البته با یه سال تاخیر ( ولی خب خداییش یه سال که چیزی نیست، هشت ماهشو عقد بودیم هشت ماه از زندگی مشترکمون گذشت که پریدی تو دلم و الانم هشت ماه میگذره که........... چه هشتی ردیف کردماااااااااااااااااا)
خب دیگه حالا همه چی آمادست که شما فرشته ی نازنین تشریفتون رو بیارین رو پاهای مامانی.........
آخ که چه روزی باشه اون روز، من تو رو بغل کنم.......... بوست کنم............ بوت کنم.............. ( خیلی دوست دارم بدونم بوی چی میدی اون موقع که تازه متولد میشی، حتمن بوی بهشته دیگه)
چقدر این هفته های آخر دیر میگذره، هیچ وقت تو عمرم اینقدر روزشماری نکرده بودم.
حتی اون وقتی که با بابایی نامزد بودیم و انتظار داشت چشامونو کور میکرد اما به حد الان نبود
هروقت یکی ازم پرسید که: کی ایشالا نی نی تون میاد ؟
منم جواب دادم : اگه خدا بخواد دو سه هفته ای دیگه ........ ( هر چی میگذره این دوسه هفته تبدیل به چیز دیگه ای نمیشه چراااااااااااااا!!!!!!!!)
تازه من خوب حساب کردم وگرنه تا تاریخی که دکتر واسم زده ( یعنی 17/5/90) از همین الان که حساب کنم 3 هفته دیگه مونده . من مطمئنم که تا اون موقع صبر نمیکنی و زودتر از پیش خدا میای پیش مامان بابات ( نه؟؟؟؟؟؟)
این هفته که تموم بشه دیگه باید شمارش معکوس رو آغاز کرد.
دیشب یه خواب قشنگ دیدم و همش میشینم و با خودم مرورش میکنم.
خواب دیدم که تو به دنیا اومدی و من همش دارم بوست میکنم اینقدر سفید و ناز بودی که هرچی بوست میکردم سیر نمیشدم. تو هم یه ریز میخندیدی باهام.............. آخ دلمو بگو چه حالی داشت.
یه لحظه عموت برداشتت که ببیندت همچین دلم واست تنگ شد که نگووووووووووووووو
از اوضاع احوال خودم اگه بخوای بدونی باید بگم که خیلی سنگین شدم ، وزنم نسبت به دوهفته قبل تغییری نکرده اما خودم احساس میکنم یه وزنه 200 کیلویی رو دارم حمل میکنم
بعضی اوقات واسه بلند شدن واقعن نیاز به کمک دارم و اگه یه ذره پیاده روی کنم فشارم میفته و سرگیجه و................
همه ی اینا فدای یه تار موتتتتتتتتتتتتتت نازنینم.
راستی:
عیدتون مبارک دوست جونای عزیزممممممممممممممممم