آخرین ماه میزبانی.......
سلام ترنم خوش صدای من
سلام عروسک رویاهای من
سلام عشق شیرین من............
آهههههههههههه، بالاخره این ماه 8 که اینقدر همه ازش به سختی یاد میکنند طی شد.
آخه شنیدم که مامانا بهم میگن اگه نی نی تو ماه 7 متولد بشه سالمه و نیاز به دستگاه هم شاید نداشته باشه اما نی نی تو ماه 8، نباید عجله کنه و بپره بیاد بیرون، آخه نفس فسقلیش میگیره و واسش خطرناکه.........
میدونم که جات خیلی تنگه عزیز دلم، چون تکونای شیرین و هیجان انگیزت دیگه کمتر اما پر زورتر شده دخترمممممممممم
باید این مامان بی فکرتو ببخشی که اصلن استراحت نداره تا تو بتونی هر روز بزرگتر و تپل مپلی تر بشی
آخه تو اداره بدجور درگیرم و نمیتونم مرخصی بگیرم
وقتی هم میام خونه باید به تو برسم دیگه، غذابخورم، میوه بخورم..........
ناراحت نشی ولی اگه راستشو بخوای تقصیر خودته گلم..... میدونی چرا!!!!!؟؟؟
واست میگم.......... آخه الان که ماه آخر بارداریمه، اوج کارای اداری مم هست. یعنی دقیقن پایان سال مالی و تهیه صورت حسابا و............ اونم تو یه دستگاه دولتی و با مسئولیتی که من دارم.
وقتی شما پا به عرصه زندگی میذارین کارهای ما هم رو روال میفته و یه نفر دیگه کارامو انجام میده (البته ناگفته نمونه که باید ماهی یکبار واسه حساب کتابای ماهانه بیام) ولی خب تا بهمن واسفند که آخر سال باشه کاری به اون صورت نیست
و دقیقن با شروع کارهای آخر سال من مرخصیم تموم میشه و باید برم سرکار، چه بسا که حتی یه روز هم نتونم مرخصی بگیرم.
حالا متوجه شدی چقدر برنامه ریزیت درست بوده و خوب موقعی مهمون زندگیه مامان بابات شدی ( البته خوب موقعی از نظر مدیرمون)
خب ازین حرفاکه بگذریم جونم واست بگه که طبق آخرین سونوگرافی بعمل اومده در تاریخ 30/3 وزن ماهت 2 کیلو و 300 گرم بود و سنت هم 34 هفته و 3 روز.
امیدوارم تو این یه ماه حسابی بخوری و بزرگ بشی تا بتونیم ببلت کنیم مامانی..........
روز جمعه یه مقدار از کارای خونه رو انجام دادم و یه مقدارشم گذاشتم واسه هفته های بعد.
مثل خرید گوشت و مواد غذایی و تمیز کاری خونه و...........
اما هنوز ساک وسایلتو نچیدم واسه بردن به بیمارستان. و نمیدونمم که چی بذارم توش!
باید برم از دکی جون بپرسم، یا از خود بیمارستان......... وای اسم بیمارستان که میاد بدنم یخ میشه.
کاش یه بیمارستان خصوصی میداشتیم اونجوری خیالم راحت بود واسه زایمان طبیعی.... ولی حالا خیلی مرددم..........
یعنی چی میشه، هر شب با کابوس های وحشتناک از خواب میپرم.
خدایا کمکم کن این مرحله رو به خوبی طی کنم.
به لطف این ماههای مبارک و عزیز به همه ی مامانایی که منتظر ورود فرشته هاشون هستن یاری کن که به راحتی این پروسه مهم زندگیشون رو پشت سر بذارن و با شادی اولین بوسه ی بهشتی رو از روی ماه نی نی هاشون بخورن.
آمین