ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

انتقالی بابایی

1390/9/2 14:17
نویسنده : مامان مریم
557 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان

 امروز اولین روز کاری بابا محمود تو شعبه ی جدید بود.

یعنی بعد از دوسال و اندی انتظار برای انتقال از خارج شهر ( درخش) اما حالا که به خواستش رسیده، اون خوشحالی و شادمانی رو نداره.niniweblog.com

رسم روزگار همینه، همیشه آدم حسرت جا و موقعیت و کلا چیزایی رو داره که نداره..... و وقتی که به اونا میرسه میبینه که همش سرابه و هیچ یک از اهدافش به کمال نرسیده، که حتی دورتر هم شده.

niniweblog.com

بابایی هم دوسال پیش اوایل که منتقل شده بود تو پوست خودش نمیگنجید و تو افکارش انگار هزاران پله ی ترقی رو یکی کرده و خوشحال بود از اینکه چقدر زود به آرزو و هدفش در حیطه ی کاری رسیده.

اما هر روز که میگذشت اوضاع بدتر و بدتر میشد، طوری که حتی تو خونه هم باخودش در حال جدال بود و شبا خواب نداشت......niniweblog.com

حالا هم میخواست با انتقالی دیگه اون شرایط عوض بشه و مثل قبل زندگی شاد و سرحالشو از سر بگیره اما همیشه آدم به اون چیزی که میخواد نمی رسه و باید اینو قبول کرد.

بابایی نمیتونه بر خلاف اخلاقش عمل کنه، برخلاف خلق و خوی نرمش نمیتونه سخت و جدی باشه.

نمیتونه قبول کنه که کسی ازش ناراضی باشه، اینه که آزاردهندست.

و به هرحال بابا محمود عزیز:     من و دخترم محل کار جدیدتو بهت تبریک میگیم و دعا میکنیم که خدا بهت صبری بده که بتونی با این شرایط وفق بشی و همیشه تو کارت موفق باشی.

مرسی بابت همه ی زحماتت همسر مهربونمniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان محمد پارسا
2 آذر 90 16:56
سلام
خوبین مامانی و ناناز خاله ؟
منم انتقالی بابایی رو بهتون تبریک می گم انشاالله که همیشه شاد و سلامت باشید


سلام مرسی عزیزم
ممنون از اظهار لطفت
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
2 آذر 90 19:49
خدا برای همدیگه نگهتون داره. سایتون بالاسره ملیناجون.


ممنون دوست عزیز
میترا
3 آذر 90 9:22
سلام مریم جون

من شنیدم این خبر خوش رو
بهتون تبریک میگم..........همیشه اول هر کاری سخته
ایشالله همه چیز رو روال می افته


بوس برای ملینا جونم


سلام میترا جون
ممنون ان شاالله همینطور باشه.
مهراد جونو ببوس خیلی زیاد