ملینا ملینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
کیاناکیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

خاطرات یک +1 عشق شیرین

جشن تولدون

1390/10/25 11:31
نویسنده : مامان مریم
2,695 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل همیشه بهارم

همونطور که گفتم قرار بود پنج شنبه یه جشن تولد کوچیک واسه یکتا و پارمیس تو خونه ی دایی محمود گرفته بشه و چون آتنا هم که قرار بود باشه و احتمال داشت،البته احتمال که نه صددرصد میدونستیم که یه دعوای حسابی به پا خواهد شد واسه آتنا هم جشن گرفتیم و خلاصه اون شب سه تا کیک تولد ردیف شد با 6 خانواده که بودیم و هرکدوم 3 تا هدیه آورده بودند(18=3*6 ) 18 تا کادو روی هم جمع شده بود.

اول جشن قرار بود همه چی با نظم و ترتیب برگزار بشه و طبق معمول مامان جون و باباجون (بزرگ مجلس) رفتند و با سه تا وروجک عکس گرفتند و کادوهاشون رو هم دادند.

موقع باز کردن که شد این یکی گفت من مال اونو میخوام اون یکی گفت من مال اینو میخوام.گریه

به این ترتیب صدای گریه ها گوش فلک رو کر کرد و ما مجبور شدیم همگی کادوهارو ریختیم وسط و رو دست هر کدومشون 6 ،7 تا کادو افتاد به طوری که چشاشون گرد شده بود و اشکها هم روی صورت خشک شدچشم

خلاصه خنده بازاری راه افتاد و ما یعنی من و وحیده و مامان باباش شکممون رو گرفته بودیم و آی میخندیدم. وحیده از اون اوضاع چندتا عکس گرفت که خیلی جالب شده بود ولی من که نتونستمقهقهه

و اینطوری شد که تا آخر شب حسابی سرگرم شدند که خیال رفتن نداشتند.

شام خوشمزه ای هم که مامان پارمیس و یکتا و همینطور خاله ی پارمیس که اینجا زندگی میکنه ترتیب داده بودند رو نوش جان کردیم......

اندر احوالات ملینا: از اول روی پای باباش نشسته بود و ساکت و مبهوت، بچم.

عکسای تولد هم در ادامه ی مطلببای بای

اینم کادوهاشون که از کاغذکادوها معلوم میشه از یه مغازه خریده شده

کادوها

 ملینا خانوم با کلاه تولد و نگاهی که از روی کادوها برداشته نمیشد

ملینا جون

و این هم سه تا نقش اول، به ترتیب از سمت راست:پارمیس، یکتا و آتنا

پارمیس،یکتا و آتنا

پارمیس شیطون بلا در حال انداختن کلاه یکتا

شمع فوت کردن پارمیس که اینقدر زود اتفاق افتاد که ندیدیم ولی برعکسش یکتا، با یه ناز و اشوه ای اونم از فاصله ی یک متری

شمع فوت کردن یکتا

اینم از فشفشه ها

و حالا اوضاع خونه

میز شام شامل: آش دوغ سالاد الویه سالاد کلم و کالباس

بفرمایید شام

و این هم ملینا نفس که تا آخر شب بیدار بود و شاهد ماجرا

ملینا بیهوش میشود

آخر هم همه میگفتند ایشالا 6 ماه دیگه تولد ملیناجون و همین جمع خونه ی خاله مریم

ان شاالله.........

قربون یکی یه دونه دختر.............. مامان مریمماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان تربچه
25 دی 90 12:49
واااااااااااااای چه قدر کادووووووووو
چه قدر کیییییییییییییییک
چه میز شاااااااامی



جای شما خالی بود
mamane Ali
25 دی 90 19:11
قربون ملینا خانومی نمکدون و ناز



فدای تو
مامانی یکتا
25 دی 90 20:27
سلام مریم جان
مرسی بابت هدیه قشنگتون.یکتا خیلی خوشش اومده.هروقت میریم بیرون میخواد که اونوهم باخودش بیاره!!فکرشو بکن.
بوس برای ملیناجیگر:


سلام عزیزم
اصلن قابل یکتاجونو نداشت. ایشالا که مبارکش باشه و هروقت بره توش یاد عمه ش بیفته!!!
بوووووووووووووس
ميترا
26 دی 90 9:17
تولد هر سه تا گل مبارك باشه ايشالله صد و بيست سال عمر باعزت داشته باشن و البتههههههههه گل چهارم كه ملينا جونه

ايشالله تولد ملينا جون
مريم جوونننننننننن همين جمع خونه ي خاله مريم يعني چيييييييييي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يعني ما نيستيممممممممممممم

مرسی خاله میتراجون. ایشالا...
بازم ایشالا.ولی مگه میشه تولد ملیناجون شمانباشین؟!!
منظورشون ازطرف مابود. شماجای خود دارین.
میبوسمتون...

خاطره
26 دی 90 16:46
تولدتون مبارک
خیلی جالب بود
چه کیک های خوشگلی
انشالله چه ناز خوابیده


ممنون خاطره جون
لطف داری عزیزم
فریبا
27 دی 90 14:04
عجب تولد با نمکی بوده!
ایشالا تولد ملینا جون


مرسی، ایشالا
مامان نیایش
28 دی 90 9:18
سلام خانمی قربون این دختر ناز و مودب و کنجکاو
همیشه به جشن و شادی باشید ان شا الله


سلام عزیزم.
ممنون از لطفت.
مامان ترمه
28 دی 90 9:39
همیشه خوشی هاتون ابدی باشه و جمعتون به شادی جمع باشه
خیلی برام جالب بود 3 تا کیک تولد در کنار هم
پرنسس ها خوش بگذرونید از این ایام کودکی

دختر خوشگلتم ببوس

ممنونم گلم
برای شما هم همینطور.

دایی مصطفی
29 دی 90 8:51
سلام به ملیناخودم
جای دایی مصطفی خالی بود.ایشالا یه هفته دیگه میام ئایی جون پیشت و میخورمت.میگن ماشالا شیرین شدی.ایشالا تو جشن 1سالگیت باشم.درپناه خدا ایشالا همه سالم باشن و لبخند به دهن مثل ملی ملی دایی.


سلام دایی جون
آره جات خیلی خالی بود.ایشالا تولد ملیناجون باشی. شیرین شده مثل قندوعسل.......
موفق باشی داداشی
منا مامان الینا
30 دی 90 1:47
سلام مرمی جون
منم میگم انشالا 6 ماه دیگه تولد دختر گلمون ملینا جون


سلام منا جون
ممنون. انشالا واسه الینا جونم
مامی مائده
1 بهمن 90 15:11
ایشالا تولد ملینا جوووووووون
مامان محمد پارسا
1 بهمن 90 18:04
سلام
تولد تولد تولدتون مبارک
ناز دخملی رو برم انشاالله تولد ملینا جون
حسابی بهت خوش گذشت خاله جونی
چقدر چیزای خوب خوب


سلام
ممنون که اومدی سراغم خاله جونی
بهناز و بهنوش
1 بهمن 90 21:58
سیلااااااااامممممم......ووووووویییییی چخده کوشولوتون خوشمسه اس.....مخصوصا اون عکس اخریه مثه اینکه خیلی لالاش میموده ها....خدا حفظش کنه براتون ...عزیزم....
میسی که به ما هم سرک کشیدین خانومم...

ممنون از لطفتون

فریبا
3 بهمن 90 23:40



عزیزم وب رایین برام بازنمیشه خیلی دوست دارم بیام میدونم که الان رایین جون شش ماهه شده و عکسای نازشو ندیدم!!!
مامان تربچه
4 بهمن 90 9:50
سلام دوست عزیز
به لطف دعاهای شما و نظر آقا امام رضا (ع) فهیمه جون فارغ شد و هدی سادات عزیز دیشب دنیا اومد

وای چه خبر خوبی، انشالا که هردوشون سالم باشن به حق این روزهای عزیز